نتایج جستجو برای عبارت :

یک دنیا نابینا vs یک متوهم دیوانه

سازمان لیگ در یک مصوبه من دراوردی و مسخره اعلام کرده که اگه یه تیم هر دو تورنومنت ( لیگ و حذفی ) رو ببره دیگه نیازی به برگزاری بازی سوپر جام نیست و بدون بازی قهرمان اعلام میشه.
بعد این من هوادار متوهم استقلالم که میگم سلطانی فر، عراقچی، سازمان لیگ، مازیار ناظمی و و و و  لنگی هستن
آره من متوهمم که سلطانی فر گفته برانکو رو بر میگردونه
من متوهمم که استقلال و پرسپولیس هردو برای یک ارگان هستن ولی این استقلاله که هر فصل اوضاعش داغونه
من متوهمم که رئی
از اونجا که ما هنوز موفق به خرید خط تلفن ثابت نشدیم اینترنت وایفای نداریم و از حق نگذریم برای کار با سیستم خونگی لازمه وایفای فعال باشه . الانم که همت کردم اومدم بعد از نیم ساعت سر و کله زدن با گوشی و سیستم جهت اتصال و اشتراک گذاری نت در نهایت موفق نشدم و گفتم با یو اس بی امتحان کنم که به محض اتصال گوشی از طریف یو اس بی زارپ اینترنت فعال شد [این زارپ پر از معناست :)] و من بابت نیم ساعتی که الکی وقت و اعصابم هدر رفت خشمگینم :) مثلا . 
چند وقتی هست که با
به پرت و پلاهایی که نوشته ام فکر می کنم، گاهی هم می خوانمشان. همه شکل نامه گرفته اند. اگر نامه هم نباشند، گفت و گویی هستند با یک آدم که بیشتر دروغ می شنود تا راست. یک بار از او پرسیدم من یک دروغگو هستم؟
گفت: دروغگو که هستی، خیالپرداز هم هستی، توهم هم می زنی. اما تقصیر تو نیس.
گفتم: چرا دوست داری هر چه دلت خواست بگویی و آخر ِ کار همیشه به من می گویی تقصیر تو نیست. خب لامصّب! یه دفعه هم راحت بگو همش تقصیر خود ِ عوضی و احمقته. اگه اینجور بگی چطور میشه؟
هرگز هرگز هرگز! با آدمایی که حاضر جوابن زود قال میکنن و بزرگ و کوچیک و غریبه و اشنا براشون فرقی نداره نه دوست بشین نه حتی نزدیک!
کسایی که دقیقا ادعا میکنن هیچ حرفی براشون مهم نیست و خودشونم هیچ حرفی رو تو دلشون نگهنمیدارن و سریع جواب میدن
اینا نمیدونن احترام و حرمت ینی چی! چون اعتماد به نفس بالاییم دارن و زیاد اظهار نظر میکنن اونم با قطعیت و اوایل شاید خیلی هارو دور خودشون جذب کنن اما به مرور میفهمین ادنای خودخواهی هستن که از ادب بهره خیلی کم
بزرگترا هیچی ازین دنیای فاسد نمی بینن...بهش میگن...خیالات...نمی فهمن اطرافشونو بوی مرگ گرفته...جهنم واقعی رو نمی بینن...جهنمی که خودشون ساختن...*خدای من واقعیه*خدای تو یه شیطانه...شیطانه که لایق پرستشه *فقرا لایق زندگی نیستن*ثروتمندا همه حرومزداه ان*شرقیا فاسدن*غربیا تو فساد غرق شدناستاپ استاپ!محض رضای خدا....ما همه انسانیم!!داریم خودمونو نابود میکنیم میفهمین؟؟؟؟تا کی میخواین ادامه بدین؟!؟!خونه ها آتیش گرفتن...لاشخورا و مکنده های روح بالای سر خون
سوالم ازینایی که خودشونو معترض گرونی بنزین و ... میدونن و مدام شعار میدن که ملت ما فلان کشور ژاپن و چین و کجا و کجا بهمان... و اون وحشیهایی رو که زندگی مردم و به آتیش کشیدن و چندین نفرو زیر خاک کردن و جزو مردم معترض میدونن!!!!! دقیقا تا الان چه حرکت مثبتی داشتین؟؟؟؟؟ کدومتون حاضر شدین یک هفته اصلا ماشین استفاده نکنین؟؟؟؟ کدومتون حاضرین با دوچرخه بربن بیاین؟؟؟؟؟ یا با وسایل نقلیه عمومی مثل اتوبوس و مترو؟؟؟؟؟ اصلا به کلاستون نمیخوره نه؟؟؟؟؟
فقط ب
روزی که چندان روز مفیدی نبود.کلا این روزها ناراحتم و خسته.
خسته از این همه بدشانسی
مثلا همین که ترم گذشته من نفر اول بودم ولی امروز وقتی سیستم سما را چک کردم یهو متوجه شدم برای ترم قبل هم  نفر دوم شدم!مگر میشود بعد یکسال عوض شد؟ 
چی بگم والا، اینکه من همیشه نمیخونم ولی انتظار دارم با وقت کمی که میزارم بهترین نتیجه رو بگیرم و نفر یک باشم.ادم متوهم و خودبزرگ بین بمن میگن خب :)
از بچگی میگفتم یبارخوندن کافیه، الانم این شکلیم و فقط و فقط تو امتحانا
   همین الان * به من گفت که ذهن متوهمی دارم. سعی می‌کنم نادیده بگیرمش. خداحافظی نمی‌کنم، تلفن را هم قطع نمی‌کنم. هفت دقیقه در سکوت سپری می‌شود، جوابش را نمی‌دهم، با عصبانیت تلفن را قطع می‌کند. من به همان یک جمله فکر می‌کنم.
   حوصله خودم را هم ندارم، جملاتش پتک می‌شوند، می‌خورند پس سرم. غمم سنگینی می‌کند. همه‌ش از جایی شروع شد که گفتم من در من گیر افتاده.
   می‌گفت آنچه از من دیده می‌شود موجودی‌ست که حالات لحظه‌ای بر تصمیمات اساسی زندگ
#دختر_است_دیگر
اگر احساساتمان را نشان دهیم، میگویند نمایشی است.اگر رویای فرصت برابر داشته باشیم میگویند متوهم شده،اگر عصبانی بشویم، میگویند هیستریک و غیرمنطقی یا دیوانه شده اید.‌اگر آرزوهای بزرگ داشته باشیم،‌ میگویند رؤیایی ست...‌زنی که اولین بار به فضا رفت، دیوانه بود،زنی که وارد رینگ بوکس شد، دیوانه بود،زنی که ریاضی دان جهان بود، دیوانه بود،زنی که نخست وزیر است، فرماندار است، مدیر است،زنی که رقابت میکند،زنی که میجنگد،زنی که میوفتد و
 
میگن یه روز ملانصرالدین برای خرید نون به نونوایی رفت؛ تا دید صف نونوایی شلوغه گفت ای مردم چه ایستاده‌اید که در کوچه بالایی دارن آش میدن! مردم هم باور کرده و همه برای گرفتن آش، صف نونوایی رو رها کردن؛ ملا هم وقتی باور مردم رو دید خودشم باورش شد و پیش خودش گفت که نکنه واقعا دارن آش میدن و خودشم رفت سراغ آش خیالی!!! #توهم_متقابلمتاسفانه آقای #غفار_عباسی در مریدپروری سنگ تمام گذاشته و با دروغ‌های خود، چنان آنها را متوهم بار آورده که حتی به قطرات
این همه نق نزنید و ننالید از آدم ها و کم لطفی هاشون. اگر که به کسی محبت می کنید/ لطف می کنید/ کمک می کنید/ مهربانی می کنید  اما طرف یا طرف هاتون اهمیتی نمیدن/مغرور میشن و یا تغییر رفتار میدن، ایراد از شما نیست، ایراد از جمله ی محبت، محبت میاره نیست، ایراد از طرف مقابلتونه. طرف مقابلتون آدم حسابی نیست. 
+ آدم حسابی ها معنی مهربونی و عشق و محبت رو میفهمن. اگر نفهمیدن اگر بی توجه بودن اگر عوض شدن اگر فکر کردن خبریه بریزیدشون دور. بریزید دور این آدم ها
نوشته های تکراری بی دل دیگر بوی نا گرفته است.این مغز نا ندارد برای بالا اوردن نوشته هایش روی کاغذ.تهوع همیشه بد نیست,گاهی اوقات برای اعتراف هایی که می شنوی نیاز است.خیلی شیک و ترو تمیز با چشم های میخ شده در شاخ های نامریی روی سرت دروغ هایشان را به خوردت می دهند,اما نمی دانند تو به وقت نیاز به تهوع خواهی رسید.ان وقت تو میمانی و چشم بصیرتت و ... شاید این بار به نوشته هایم توجه نکنی یا باب میلت نباشد,اما خوب گوش کن...بی دل برای دل کندن ذهنش می نویسد نه
چالش داریم چه چالشی ...اقای علیرضا یه چالش گذاشتن داشتم فکرمیکردم اگه من بودم چی کارمیکردم...
+مامان
یه بیمارستان تخصصی زنان زایمان براش تاسیس میکردم
+بابا 
یه پنت هاوس داخل امریکا که دوست داره 
+اجی س
یه مرکز روانشناسی ومشاوره توپ
+داداش ت 
یه شرکت درراستای رشتش و ایده هاش
+مادرجونم
یه خونه باغ بزرگ با کلی درخت های میوه مختلف
+واماااااااااا خودم
1.قطعاااااااااااااا ازدواج نمی کردم 
2.یه اپارتمان جمع وجور تویکی از برج های منطقه های اروم شهری
داستان "ماجرای کارآگاه رو به مرگ (The Adventure of the Dying Detective)" که اپیزود "کارآگاه دروغ گو (The Lying Detective)" از روی آن ساخته شده،داستان جالبیه.شرلوک در این داستان خودش رو به بیماری می زنه تا بتونه مجرمی به نام "کولورتون اسمیت" رو به دست قانون بسپاره.شرلوک هلمز در حین همین بیماری ساختگی اش هذیان هایی ساختگی می گه.به نظرتون درون این هذیان ها و حرف های متوهم نکته ای وجود داره؟با هم قسمتی از این داستان آرتور کانن دویل رو بخونیم:
(لطفا برای خوندن  این قسمت از دا
کارگردان: Christopher Nolan
بازیگر(ان): Jeremy Theobald
محصول کشور: بریتانیا
داستان فیلم درباره یک مرد مضطرب و متوهم در یک آپارتمان کوچک به دنبال کشتن حشره‌ای است که به روی کف زمین حرکت می‌کند. اما آن حشرهٔ کوچک .....
توضیحات ویژه: این فیلم کوتاه سومین اثر کریستوفر نولان کارگردان مطرح سینمای جهان می باشد.
 

لینک دانلود 
تو فولکلور آذربایجان قصه ای هست به اسم «موصطافا جان» که میشه همون «مصطفی جان» خودتون :دی
محور اصلی داستان، ساده لوحی و خنگول بازیای زن موصطافا جان هست
کل داستان بسیار طولانی بوده و در این مُقال نمی گنجد
ولی...
در یکی از این خنگول بازیا صبر موصطافا جان لبریز میشه و بانو رو دعوا میکنه
بانو هم قهر میکنه و میزنه بیرون. بارون میومده و میره تو  ی خرابه پناه می گیره
کاری نداریم چه کش و قوس ها و کشمکش هایی اتفاق می افته (با لحن هادی کاظمی تو ویلای من:)) )
وصف امیر المومنین علیه السلام در کلام ضرار بن ضمرة (به روایت اهل سنت عمری)
مسعودی از مورخین و علمای بزرگ اهل سنت عمری می‌نویسد:
ودخل ضرار بن ضمرة - وكان من خواصِّ علی - على معاویة وافداً، فقال له: صف لی علیاً، قال: أعْفِیِنِی یا أمیر المؤمنین، قال معاویة: لا بد من ذلك، فقال: أما إذا كان لا بد من ذلك فإنه كان واللّه بعید المدى، شدید القوى، یقول فَصْلا، ویحكم عدلاً، یتفجرً العلم من جوانبه، وتنطق الحكمة من نواحیه، یعجبه من الطعام ما خشن، ومن اللب
سلام دوستان 
یه موضوعی که همیشه وقت و انرژی ما ایرانی ها رو گرفته و جز ایجاد اختلاف و خدشه دار کردن وحدت ملی و ایجاد اختلافات قومیتی و درنهایت متضرر شدن کل ایرانیها ، نتیجه دیگری نداشته ، بحث آریایی بودن ، عرب و عجم و در کل خود برتر بینی و نژاد پرستی توسط عده ای خاص که تعدادشون هم کم نیست بوده است . 
البته بسیاری از این تحریکات از طرف دشمنان ملت ایران که از این اختلافات و ایجاد تعصبات نژادی و قومیتی سود میبرند و در مواردی هم توسط افراد نژاد پرس
-من دیروز دو بار آشپزی کردم و آخرش حوصله نداشتم ظرف بشورم. به پدرم گفتم آقایی کن این ظرف هارو بشور شما. گذاشت تا آخر شب، آخر شب گفت حوصله ندارم فردا میشورم. من هم ناامید شدم. ولی امروز بیدار شدم دیدم صبح ظرف ها را شسته، برای من اسنک درست کرده، و بعد رفته سر کار. اسنک را میدانستم درست میکند، ولی ظرف ها را فکر میکردم.(خودم میدانم "میشویم" درست است نه "میشورم")
-مادرم و خاله ام دارند تلفنی صحبت میکنند و حرص میخورند. من با اینکه کامل مکالمه را نمیشنوم،
جالبه توی ایران،
میبینی یه عده حاضرن حتی تو کونشون بذارن، که برن کشورایی مثل المان پناهندگی بگیرن،
ازونورم کسخلا فکر میکنن دخترای به لوند (بلاند)، منتظرن این کس مشنگا برن المان و هلند و اینا با اون کیرای سه سانتی متری و کله های کچلو و قیافه های مریض و درب و داغونشون، مثلا برن چشم این دخترا رو روشن کنن. 
 
بعد اون مشنگایی که رفتن المان پناهنده شدن اغلب با کیس هاشون موافقت نشده، نهایتا یا با یه پیر پاتالی (مثلا یکی از فامیلای دوست من که یه پسر 22
روزی که مملکت توران را مسخر ساختم و در تختگاه سمرقند بر سریر سلطنت جلوس نمودم به دوست و دشمن یکسان ملوک کردم اُمرای بدخشان و بعضی اُمرای قشونات از تُرک و تاجیک که به من بدی‌ها کرده و حیله‌ها برانگیخته و بر من شمشیرها کشیده بودند و از کردار ناپسند خود متوهم می‌بودند چون به من التجاء آوردند چندان احسان کردم که شرمنده‌ی عنایت و احسان من شدند و هرکس را رنجانیده بودم به احسان و انعام تلافی رنجش وی کردم و به مراتب لایق ایشان را امتیاز بخشیدم
لیک
پیامبر اسلام بزرگ ترین مبلّغ در عالم هستی استوقتی در مکه (که همه لخت و عور و بی دین بودند مثل اینستاگرام) نذاشتند تبلیغ کنند و مسدودشون می کردندو نقشه حذف شون رو کشیدند،رفتند به مدینهاون جا خودشون حکومت تشکیل دادندپیروزی های بزرگ اسلام و تبلیغات اصلی پیامبر اسلام چه زمانی بود؟نامه هایی که به سران کشورهای جهان نوشتند هفتمین سال هجرت به مدینه بود... پیامبر از محیطی که قابل تبلیغ نیست و مدیریت آن دست کفار بود هجرت می کنند به محیطی که مدیریت اسل
...  در شرایط کنونی، قبل از هر چیز ما باید موقعیت کنونی خود را تشخیص دهیم. مهم‌ترین مسئله‌ی جامعه‌ی کنونی ما این است: ما ایرانیان امروز دچار نوعی توهم‌ایم. ما هنوز صورت مسئله‌ی اصلی خویش را تشخیص نداده‌ایم. ما متوهمانه خود را یک قدرت برمی‌شماریم در حالی که به ضعیف‌ترین مراحل تاریخ خود سوق یافته‌ایم. ما به منابع قدرت مدرن دسترسی نداریم لیکن بر اساس نوعی توهم می‌پنداریم که  با شعارها و رجزخوانی‌های سیاسی می‌توانیم در برابر قدرت واقعی ت
بدترین اِشکال انزوا اینه که ریسک تبدیل شدن به یه آدم متوهم رو به طرز عجیبی زیاد می‌کنه. آدم منزوی هر قدر هم که سعی کنه از ابعاد مختلف مسائل رو نگاه کنه، خودبه‌خود همه چیز رو از یک زاویه می‌بینه. بدتر از همه اینه که خودش رو فقط از زاویه‌ی دید خودش می‌بینه. این باعث می‌شه که حق زیادی به خودش بده. اعتماد زیادی به تصویری که از خودش در انزوای خودش نقش کرده پیدا کنه و چون این تصویر با هیچ نقدی روبه‌ر‌و نیست، با هیچ اینتراکشن و تقابل بیرونی‌ای مو
هروقت کسی راجع به عشق صحبت می‌کنه، احساس می‌کنم قلبم فلجه. احساس می‌کنم یه سد محکمم که یه تَرَک کوچک داره و یه بچه‌ی شیطون اون رو دیده و به جای این‌که پطروس باشه و بپوشوندش، یه پتک دست گرفته و داره عمیق‌ترش می‌کنه. احساس می‌کنم اسفندیارم. از رویین‌تن بودن به خودم غرّه‌ام، تا این‌که رستم زه کمونش رو می‌کشه و تیر دو شاخه رو به سمت چشمام روونه می‌کنه. احساس می‌کنم آشیلم؛ از فرق سر تا نوک پا فقط یه نقطه ضعف کوچولو دارم و از همون‌جا ضربه می
 
تنبیه همگانی
چرا جامعه ی ما که هویت خود را بر پایه ارزشها و آموزه های مترقی اسلام می پندارد. فساد و جرایم و ناهنجاری در آن روز افزون است.؟  چگونه باید از فساد و ناهنجاری در جامعه جلوگیری کرد. ؟
بنام خدا
قدرمتیقن اصل مساله وجود ناهنجاری های سازمان یافته و شناسایی آسیب از زوایای مختلف قابل بررسی است.
جامعه ای که گوشهایش برای شنیدن کر شده است . با برنامه یا بی برنامه ، قصورا و یا قاصرا به هرحال از شنیدن و پذیرش حقیقت ، ابا دارد و به بیماری شعار دا
تنبیه همگانی

چرا جامعه ی ما که هویت خود را بر پایه
ارزشها و آموزه های مترقی اسلام می پندارد. فساد و جرایم و ناهنجاری در آن روز افزون
است.؟  چگونه باید از فساد و ناهنجاری در جامعه
جلوگیری کرد. ؟

بنام خدا

قدرمتیقن اصل مساله وجود ناهنجاری های
سازمان یافته و شناسایی آسیب از زوایای مختلف قابل بررسی است.

جامعه ای که گوشهایش برای شنیدن کر شده
است . با برنامه یا بی برنامه ، قصورا و یا قاصرا به هرحال از شنیدن و پذیرش حقیقت
، ابا دارد و به بیماری شعار د
* سوگند به روز وقتی نور میگیرد و به شب وقتی آرام می گیرد که من نه تو را رها کرده ام و نه با تو دشمنی کرده ام (ضحی 1-2)
* افسوس که هرکس را به تو فرستادم تا به تو بگویم دوستت دارم و راهی پیش پایت بگذارم، او را که مرا به سخره گرفتی ( یس 30 )
* و هیچ پیامی از پیام هایم به تو مرسید مگر از آن روی گردانیدی ( انعام 4 )
* و با خشم رفتی و فکر کردی هرگز بر تو قدرتی نداشته ام ( انعام 4 )
* و مرا به مبارزه طلبیدی و چنان متوهم شدی که گمان بردی خودت بر همه چیز قدرت داری ( یونس 4 )
*
شخصیت سلمان، نماینده یک نسل متوهم و افراط گرا
حسین پاکدل بازیگر نقش سلمان صوفیان در سریال مانکن، به خوبی ویژگیهای همسن و سالان خویش در جامعه واقعی ایران را نشان می دهد.
به نظر من، ویژگیهای اخلاقی منفی سلمان که در تمام همسن و سالهای خودش در جامعه ایران وجود دارد عبارتند از:
بدگمانی نسبت به دیگران (بدگمانی نسبت به پسرش)
قضاوتهای زود و عجولانه نسبت به دیگران (برگمانی نسبت به پسرش و معشوقه اش و خانواده اش)
توهم خود را خدا تصور کردن و حکم الهی صادر
متوهم‌های توییتر فکر می‌کنند تمام ایران مثل آن‌ها فکر می‌کند و حکومت مقصر تمام این ناهنجاری‌ست؛ بدون سرمایه اجتماعی مردم احمقی که ایدئولوژی آنقدر بر زندگی‌شان مستولی شده که توانایی زیستن‌شان را هم ازدست‌داده‌اند، هرگز نمی‌توان تا این اندازه بر زندگی شخصی آدم‌ها اعمال نفوذ کرد. آدم‌هایی که بروزِ کوچک‌ترین نسیمی از زندگی عادی عصبانی‌شان می‌کند، آدم‌هایی که در کمترین نمودِ زنانگی، رنگی از شیطان می‌بینند، احمق‌های غیرقابل تحم
به مناسبت ۹دی؛ برگرفته از سخنان آقای پناهیان
آیا این جناح‌بندیِ موجود در جامعۀ ما حقیقی است؟! مثلاً گفته می‌شود که یک جناح، ارزشی‌تر یا آرمان‌گراتر هستند و جناح دیگر، واقع‌بین‌تر و عقلانی‌تر هستند. دعوا از همین‌جا شکل می‌گیرد!
 اصلاً «ارزش» یعنی چه؟! چرا به انقلابی‌ها می‌گویند «نیروهای ارزشی»؟! «ارزش» به آن معنایی که برخی از فیلسوفان غربی می‌گویند، در مقابلِ عقلانیت قرار دارد. این مفهوم را ساختند و به دین‌داران نسبت دادند تا در مق
بسم الله اَلرحمن اَلرحیم
سلام
************************
من وجود دارم.
وجودى که یه نقطه از فعل خدا است. 
شاید هم یه اپسیلون... ینی حتما این طوریه که خیلییییی کوچولوه
انقد که تو دایره ى خلقت دیده نمیشه.
خدا وجود داره.
یه وجود اونقدر بزرگ که من اگه تمام سلولاى مغزو قواى روحیمو جمع کنم نمیتونم درکش کنم
خدا اشد موجوداته
وجود، دوست داشتنیه و خدا، دوست داشتنی ترین
و منِ کوچولو رو هم از سر همین دوست داشتنی بودن خودش آفریده
ینی فکر کن خدا به من موجودیت داده به انسان
 توهم رفتاری
یکی از هولناک ترین و خطرناک ترین و بلکه بزرگترین بیماری های فردی و جامعوی توهم دانایی است. توهم یا اشتباه در درک و فهم و رویگردانی از فهمیدن وآموزش است. فرار از اندیشیدن وترساندن دیگران از دانستن بیماری مهلکی است که می تواند بر فرهنگ جامعه و هویت فردی تاثیر بسیار بدی داشته باشد.
کسی که خود را بی نیازاز دانستن بداند و نتواند بگوید نمی دانم و خود را خبره ی همه کارها بپندارد ؛ بی نهایت خطرناک است.
به تعبیرامام پارسایان : «مَنْ تَرَک
 
-دانشجوی کمرو و بی بضاعتی  را به یاد می آورم که تصور می کرد مورد علاقه یکی از دختران بسیار زیبا و درسخوان  و با  کلاس ،واقع شده است ،آنهم فقط با یکی دو نگاه اتفاقی لبخند آمیز در مسیر کلاس و دانشگاه و کتابخانه ، واقعیت این بود که او نمی دانست که این موضوع یک مورد اتفاقی و شاید شیطنت آمیز بوده در حالیکه فضای توهم ،تمام فکر و ذهن او را پر کرده بود تا آنجا که باعث شد  از لحاظ درسی افت شدیدی پیداکند!
-یا  فکر می کنید همه همکاران شما را دوست دارند و
آنچه در ادامه خواهید خواند بخشی از «اشارات عرفانی» امام راحل در کتاب «آداب الصلاه» می باشد که درک آن مستلزم توجه و تمرکز کافی از جانب مخاطبین گرامی است:
* از براى نماز غیر از این صورتْ، معنایى است و
غیر از این ظاهر باطنى است؛ و چنانچه ظاهر را آدابى است که مراعات ننمودن آنها یا موجب
بطلان نماز صورى یا نقصان آن گردد، همین طور از براى باطن آدابى است قلبیّه باطنیه
که با مراعات ننمودن آنها نماز معنوى را بطلان یا نقصان دست دهد؛ چنانچه با مراعات
آنه
الآن یک هفته‌ای می‌شه که از اون جدیت خاص درس خوندن دراومدم. درسامو هنوزم می‌خونم ولی یه جدیتی که قبلاً داشتم، الآن کمرنگ شده. این حالاتم برام جالبه. مثل نزدیک شدن به خودته. شناختِ خودِ متناقضت.
یه چیزی که همیشه برام جای سوال بوده که آیا واقعاً هست یا نه، خودِ «شهود»ه. یعنی واقعاً می‌شه یه درک قلبی از چیزی داشته باشیم؟ این سؤالی بود که می‌پرسیدم. افکار قدیمی‌مو یادم نمیاد ولی اون موقع ها منتظر یه راه در رو بودم که بگم شهود توهمه یا وجود ندار
رهپویان هدایت: اوشو در سخنرانی ها و مکتوبات متعددی که از خود
به جای گذاشته است به طور کاملا مشخص و هدف دار مفاهیم مقدس ادیان ابراهیمی را زیر
سئوال می برد.
وجود حضرت حق جل و اعلی یکی از مواردی است که
نقطه مشترک میان تمام ادیان ابراهیمی است. اوشو درست در نقطه عکس یک عارف حقیقی و
در لباس عارفی(دروغین) که قرار است ارتباط با عالم بالا را برای عده ای ترسیم کند
با لطایف الحیل گوناگون از اساس انسان را درباره وجود خداوند و نوع ارتباط با
حضرتش در تردید و
خودم هم مریض شدم . مریضی واقعا آفت بزرگی بر برنامه‌ها و زندگی آدمه . از وقتی که مشکلاتی برای پام پیش اومده زندگیم تعطیل شده . درسها رو نمی‌تونم راحت بخونم. اما دارم سعی میکنم و خوشحالم و ناراحت . خوشحالم از اینکه هنوز کرونا نگرفتم و ناراحتم از اینکه چه آدمهایی که شاید کلی درس داشتن و حالا کرونا گرفتن و آرزوشون از بین رفته . چه خارج ایران و چه داخل ایران . و چه کسانی که از برنامه هاشون عقب افتادن و توی اتاق بیمارستانن . شاید بگیم چینی‌ها شاید غذا
 
به آقای معلم گفته بودن توجیهش کن بیاد باهامون همکاری. آقای معلم هم که خودش میدونه دیگه حناش رنگی نداره و روی صحبت هم نداشت، یه پیام متواضعانه فرستاد که اگه صلاح میدونید یه نشست دیگه داشته باشیم.
تلاش هم کرده بود آدم واسطه کنه و بعد خودش پشیمون شده بود. واسطه اومد گفت آقای معلم رو دیدم هی بهت سلام رسوند، هی اومد یه حرفی بزنه، حرفشو خورد. باز گفت هیچی سلام برسون. این چش بود؟
و یه تماس هم خودشون گرفتن و باز دعوت کردن. 
منم جهت اینکه حجت به خودم و
زمان آن‌قدر عجیب و بیش‌فعال شده که حتی دقیق‌ترین آدم‌هایی که می‌شناسم، سرِ کلافش را گم کرده‌اند. شاید هم خودشان رهاش کرده‌اند. دیروز استاد سیگنال توی کانالش نوشت هفدهم فروردین -یک‌جایی توی گذشته- آزمون میان‌ترم می‌گیرد. وَ من عصر را طوری از خواب بیدار شدم انگار که نیمه‌شب باشد.
صبح‌ها را دوست دارم. آن‌قدر دوستشان دارم که وقتی از ترسِ پیدا کردنت توی خواب‌های عمیق شبانه، از شب‌ها تا طلوع آفتاب می‌گریزم، باز هم دلم نمی‌آید توی هوا
ماموریت برای کووید  19
من از تلخی کرونایی که به آن مبتلاشده ام نمی ترسم ونمی رنجم
اول از همه درس خوبی  برای من و مردم متوهم ما است.
دوم از همه تنبیه خوبی   برای بخواب زدگان وبخواب رفتگان است.
سوم از همه تسویه حساب مهمی را برای کشف آدم از زامبی  رقم زده است.
دور از توسعه خواهی مدنی در جامعه ی نیازمند و کم برخوردارمان ؛
 ما درمیان جامعه ی خود مردمانی بس بی تربیت داریم که از گرفتاری وفقر و بی سوادی و نداشتی مردم کاسبی می کنند.
از بیماری مردم منفعت ط
 
ما از قافله ی فرهنگ و توسعه و نوع دوستی  غاقل و عقبیم!
تا هنگامی که فرصت طلب و بی شرف در جامعه ی خود داریم که مانند کرکس منتظر مرگ و بیماری  و گرفتاری همشهریان و هموطنانشان هستند. جامعه ی ما به سوی بحران سوق داده خواهد شد.
هجوم برای کاسبکاری ازگرفتاری های مردم بی پناه تجاوز ددمنشانه ای است و ریشه در بی شعوری و بی تربیتی مهاجمان دارد
هیچ ویروسی بدتر از بی شعوری و بی درک بودن وبی تربیتی  و بی شرفی نیست.
کجارفت اصالت مفاهیم گذشت و همدلی و ایثار.؟!
من از توئیتر خوشم نمی‌یاد. شاید روزی دربارهٔ توئیتر و اثرات مخربی که می‌تونه برای شخصمون داشته باشه بنویسم، اما در خلاصه من از جایی که بیشتر از گفت‌وگو فحش‌کاری و حمله ببینم نفرت دارم. گرچه وقایع روزهای اخیر اوقاتم رو تلخ کرده اما باز سری به توئیتر نزده بودم، تا دیروز. دیروز که در گروه دانش‌گاهی تگرام، ویدئویی رو دیدم از مأموران ضد شورش ایران که دارن شیشه‌های آپارتمان مردم رو می‌شکونن! بعد از اون به توئیتر رفتم تا ببینم چه خبره. چی بگم س
من از توئیتر خوشم نمی‌یاد. شاید روزی دربارهٔ توئیتر و اثرات مخربی که می‌تونه برای شخصمون داشته باشه بنویسم، اما در خلاصه من از جایی که بیشتر از گفت‌وگو فحش‌کاری و حمله ببینم نفرت دارم. گرچه وقایع روزهای اخیر اوقاتم رو تلخ کرده اما باز سری به توئیتر نزده بودم، تا دیروز. دیروز که در گروه دانش‌گاهی تگرام، ویدئویی رو دیدم از مأموران ضد شورش ایران که دارن شیشه‌های آپارتمان مردم رو می‌شکونن! بعد از اون به توئیتر رفتم تا ببینم چه خبره. چی بگم س
  درک جامعه ی آرمانی
"جامعه شناسان آرمانگرایان و ایده پردازان و طراحان جامعه هستند ." افراد خاصی که نسبت به برنامه هاشان ایمان دارند .
 ازاین رو سازمان یک جامعه را مقارن با الگوهای اقلیمی و باورهای ملی ومذهبی ملت ها رسم می کنند. و مردم را برای تکامل و پویایی تربیت می کنند. سرباز و کادر برای  کارگزاری آرمان هایشان چینش کرده و بسیار سخت می کوشند تا دقیقا مطابق با الگوها رفتار شود تا بتوانند  از ماکت جامعوی شان نتیجه ی کامل و درستی بگیرند.
سرچشم
 
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشدبا این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.



 
 
عرض سلام و ادب خدمت همشهریان و خوانندگان محترم این سایت نه چندان رنگارنگ و البته روستایی
 
این روزها بقدری حرف برای گفتن هست که آدم نمیداند از کجا شروع کند ، از اتفاقات باور نکردنی در روست
خدایا مردم کشور من رو از حسرت و توهم "ترک بودن" و "وایت بودن" و آی عم عه ژرمن فه رام ژرمنی (مثل اون همکارم که میگفت اینو چون آذری زبان تهرانی بود و حس میکرد فامیل المانی هاست، میگفت ما هم تهران یهستیم هم ترک! پس المانی هستیم!)
و از تلاس برای نشون دادن خود به عنوان یه "به لوند" نجات بده.
اون ایرانیای اسکل ایران که یه طرف اون هیچ
بیاین کانادا
میبینین دخترای رنگ و رو رفته و زرد و کم خون ایرانی همه بینیا عملی، موها رو کردن قهوه ای روشن یا زردددددددددددد
دانلود آهنگ جدید شاهین نجفی به نام طاعون با کیفیت بالا
Download New Music Shahin Nagafi - Taoon
 
جهت دانلود آهنگ جدید طاعون از شاهین نجفی به ادامه مطلب مراجعه فرمایید
 
متن آهنگ شاهین نجفی بنام طاعون
طاعون ♬طاعون  اگه من گشنه‌ام  ♬اون نون منه که تو یخچال توئه ♬
♬♬طاعون اگه فرش زیر پام نیست ♬تو زدی که قالی زیر  پای توئه ♬اگه من بی هیچ چیزم بی همه چیز ♬همه چیزم مال توئه♬طاعون خاکستر عمر من ♬از آتیش‌بازی امثال توئه ♬ عددی نبودیم یه مشت صفر  
دانلود آهنگ جدید شاهین نجفی به نام طاعون با کیفیت بالا
Download New Music Shahin Nagafi - Taoon
 
جهت دانلود آهنگ جدید طاعون از شاهین نجفی به ادامه مطلب مراجعه فرمایید
 
متن آهنگ شاهین نجفی بنام طاعون
طاعون ♬طاعون  اگه من گشنه‌ام  ♬اون نون منه که تو یخچال توئه ♬
♬♬طاعون اگه فرش زیر پام نیست ♬تو زدی که قالی زیر  پای توئه ♬اگه من بی هیچ چیزم بی همه چیز ♬همه چیزم مال توئه♬طاعون خاکستر عمر من ♬از آتیش‌بازی امثال توئه ♬ عددی نبودیم یه مشت صفر  
توهم و توسعه
در باب ابتلا به اقسام" خودشیفتگی"ها و گرفتاری مردم به توهم دانایی و دینداری وتوانایی و....که سرطان جامعوی  محسوب می شود و باعث افت حرکت درست جامعه در مسیر توسعه ی همه جانبه می گردد.
دو نکته برایم حایز اهمیت است نخست نحوه ی دچارشدن به بیماری ویا "ادله ی ابتلا به سرطان".
و سپس درمان بیماری یا راه های برون رفت از "بحران توهم".
در آسیب دیدن جامعه سالم به آفت توهم چند مولفه قابل بررسی است
ابتدا سلامت آموزه ها وسپس روش کارکرد ناشران ومجریا
پس از مدت‌ها فاصله گرفتن از فلسفه، به پیشنهاد دوستی به سراغ کتاب "هر بار معنای زندگی را فهمیدم عوضش کردند"، رفتم. راستش می‌خواستم در برابر وسوسه‌های فلسفه، باز هم مقاومت کنم، اما نام کتاب و بخش‌هایی که به صورت گذرا خوانده بودم، مانع شد. در این کتاب با "دانیل مارتین کلاین" سفری جذاب به دنیای فلسفه را با چاشنی طنز تجربه کردم. کلاین در ایام جوانی زمانی که در دانشگاه هاروارد فلسفه می‌خواند، جملات قصار فلاسفه‌ی بزرگ را در دفترچه‌ای که رویش نو
قضاوت و کنجکاوی ناروا  بد است 
چرا اینقدر فضولی کردن را دوست داریم؟
ورود به حریم شخصی دیگران را با چیزهای دیگر اشتباه می گیریم
رمان می خوانیم تا سر از یک زندگی. یک حرکت یک ماجرا در بیاوریم
ما ماجراجویی را دوست داریم
چه بی رحمیم
به  بحث و دعوای زن و شوهر زل می زنیم
فوکوس نگاهمان را به سر و تن و لباس و بیماری و زیبایی افراد خیره می کنیم
به صداهای بلندیک خانواده در خانه اش دقت می کنیم
به نجوای دخترکان درحال بازی گوش می کنیم
آتو بگیران خوبی هستیم!
اقا سجاد عزیز برادر مهربان و کوچکترم (از نظر سنی و نه از نظر عقلی)، 
ممنونم به خاطر فرستادن اون لینک.
اتفاقا توی همه شبکه های اجتماعی ملت ایران بیشتر از نود و پنج درصدشون اصلااااااااااا باور نکردن این خانم رو هیچ، ایشون رو معادل کودکان قرار دادن که شستشوی مغزی شده.
 
چون ما کم ندیدیم مشابه این مترسک.
 
شما ببینین چقدر توی گوش اروپای غربی و شمالی و کانادا و استرالیا میخونن امریکا بده و منشا همه مشکلات بشره،
که دختر شونزده ساله، تا ترامپ رو میبی
هو الحافظ
 
از اثرات و برداشت های شخصی مربوط به سریال، داستان و صحنه های آن که بگذریم، می توان در مجموع نکاتی چند در نقد این سریال برشمرد.
1. به نظر من، مهم ترین و بزرگترین نقطه قوت سریال، شخصیت پردازی قدرتمند آن است. با اندکی دقت در شخصیت های داستان می توان دریافت که هریک از آنها نماد و نشانه ای از آدم های اطراف ما هستند. شاید دفعه بعدی ای که به هریک از آنها نگاه می کنیم، آرام آرام صورت هایشان محو شده و شخصیت های داستان را برای ما تداعی کنند ... هم
انسان به صورت فردی، زمینه و انگیزه‌های فراوانی برای خشونت دارد. اما بیشترین مرگ‌‌ومیرها در طول تاریخ هنگامی اتفاق افتاده که گروهی تحت تاثیر یک مشوق فراتر از انگیزه شخصی قرار دارند: ایدئولوژی...
خشونت ایدئولوژی نیز وسیله‌ای برای رسیدن به یک هدف است،اما اینجا هدف، تحقق یک ایده‌آل و یک هدف والا greater good است. در تمام این ایده‌آل‌‌گرایی‌‌ها همچنان ایدیولوژی عامل خبیث‌ترین رفتارهای بشر بوده، از جمله جنگهای صلیبی، جنگهای داخلی در چین و روس
بقلم شهروز براری صیقلانی اپئزود اول از اثر شماره یک                    نویسنده اثر     شهروز براری  صیقلانی  اثر   
L♥o♥v♥e♥♥♥s♥h♥i♥n♥♥b♥r♥a♥r♥y♥
 
داستان اول ♦♦ از شهروز براری صیقلانی   ♦♦
        
               همواره حرفهایم را نتوانستم بگویم ، درعوض بی وقفه نوشته آم . چه توان کرد وقتی توان ابراز نباشد؟ نوشتن بهتر از در خود نهفتن است . هر چه است از نگفتن بهتر است. افسوس ک اشتیاق خواندنش نباشد. افسوس.....
ترا روی کاغذ ها جامیگذارم و میروم ،م
بنام خدا
راز موفقیت  در تمرکز است :
در کتابها ، مجلات ، مقالات علمی و  سایتهای مختلف ،  رازهای مختلفی بعنوان دلایل  موفقیت و پیشرفت  افراد مشهور  در طول تاریخ  ،   بیان شده است  .
یکی از این  رازها ، تمرکز است .


بله  تمرکز یکی از دلایل موفقیت انسان است .  خیلی واضح است که انسانی که ذهنش مدام به چیزهای مختلف مشغول است بین این چیزها همیشه مردد است و تردید یعنی قبول شکست . تردید مانع پیشرفت می شود و مثل یک زنجیر فولادین و سنگین مانع  حرکت  و پی

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها